هوا نامرئی است
هوا نامرئی است
مادرم رودخانه بود
زلال و گوارا
مادرم خورشید بود
روشن و لذت بخش
مادرم زمین بود
سبز و دوست داشتنی
مادرم را حس می کنم
همیشه و همه جا
دست یافتنی
مادرم در بهشت قدم میزند
اما پدرم . . . ؟
اکسیژن را نمی توان احساس کرد
نمیتوان دید
اکثراً از یاد میرود
فراموش میشود
چرا پدرم را حس نمی کنم
شایدازبسکه پدرم شبیه هواست
هوا رنگ ندارد
بو ندارد
دیده نمیشود
مگرمیتوان هوا را کشید
مگرمیتوان برایش شعر سرود
هوا نامرئی است
گرچه دلیل حیات است
کاش می فهمیدم